سخنی از بزرگان...

معلمان عصر جدید

مدیر ارشد رایشمند

ناظم چندنفر از «بدها»ى كلاس را به زیرزمین تاریك مدرسه برده بود. بچه ها در كلاس گریه مى كردند و قسم مى خوردند در آنجا حیوانات وحشى دیده اند. ناظم به بچه هاى كلاس هشدار مى داد كه اگر درس نخوانید و شیطنت كنید در زیرزمین كنار آن حیوانات زندانى مى شوید. معلم بعد از رفتن ناظم از بچه هاى تنبیه شده پرسید كه آیا شما واقعاً در زیرزمین حیوانات وحشى دیدید؟ آنها گفتند بله. او گفت ولى چنین چیزهایى در زیرزمین وجود ندارد. آنجا فقط یك زیرزمین تاریك است. بعداً خودتان بروید و با دقت نگاه كنید.
این دست برخوردها از سوى معلمان چالشى براى نظام تعلیم و تربیت سنتى است. نگرشى كه مى كوشد نگاه كودكان را به دنیاى اطراف واقع گرا و مشاهده گر كند چالشى براى این نظام است. اما تلاش دوچندانى از سوى معلمان لازم است تا شكل سنتى آموزش و پرورش ما به سیاق دنیاى مدرن درآید. ما در خاطراتمان معلمان زیادى را به یاد داریم كه فقط گوینده بوده اند، درنتیجه ذهن ما مدام درخارج از درس و كلاس سیر مى كرده است. در كلاس بسیارى از معلمان از ترس به خود لرزیده ایم چون موقع درس پرسیدن به ازاى هر «واوى» كه جا مى انداختیم یك نمره از ما كم مى شد. در محضر بسیارى از معلمان از اظهار نظر مى ترسیدیم چون ممكن بود مسخره شویم یا به اصطلاح به ما گیر بدهند. به طور كلى در بیشتر كلاس ها ما شنونده صرف و معلم، گوینده صرف بوده است.
نمى خواهیم بسیارى از این تجربیات براى كودكان عصر جدید تكرار شود، ولى واقعیت این است كه نوع نگرش برخی از معلمان به حرفه شان مدتهاست كه تغییر نكرده است. در حالى كه اصولاً نحوه اداره كلاس هاى درس در كشورهاى پیشرفته به كلى با آنچه ما در ذهن داریم و كودكان ما تجربه مى كنند متفاوت است. درجهان امروز در حرفه معلمى تحولات عمده اى به وجود آمده است تا معلمان خود را با مقتضاى عصر جدید و تحولات علمى و فنى و فلسفى دنیا تطبیق دهند.
از زمانى كه كودك صورت ناقصى از انسان بالغ تصور مى شد و دائماً به هر وسیله اى از جمله تنبیه و توبیخ، تربیت مى شد زمان زیادى سپرى شده است. در آن عصر كودكان و نوجوانان باید در مقابل بزرگسالان تسلیم محض مى بودند، ولى اینك به قدرت مشاهده، تعقل و تخیل آنها مانند بزرگسالان احترام گذاشته مى شود. كودك دیگر لازم نیست در كلاس شنونده صرف باشد. او باید در كلاس مشاركت كند. نقش معلم نیز با وجود این كه همچنان مهم و تعیین كننده است، ولى در دادن یك سرى مطالب بسته و محدود خلاصه نمى شود.
دكتر «محمدرضا بهرنگى» کارشناس آموزشی مى گوید: «در جهان امروز به كارگیرى واژه تدریس به عنوان وظیفه معلم پذیرفته شده نیست، بلكه امروزه باید به شاگردان كمك شود تا به چارچوب ذهنى موردعلاقه برسند و به طور مستقل این چارچوب را توسعه دهند. معلم وسیله و راهنماست نه همه چیز گوى مقتدر. در كلاس جدید نباید بفهمى معلم كجاست. او راه را نشان مى دهد و كمك مى كند تا زمینه هاى فكرى را گسترش دهد. او مى گوید از این راه برو تا به نتیجه برسى. معلم ارتباط مفهومى با ذهن بچه ها دارد و متوجه است كه آنها در چه مرحله اى از ساختن مفهوم ذهنى هستند. معلم باید استعدادهاى درونى را بشناسد تا خودش به دنبال مفاهیم برود و شاگردانش نیز داراى چیدمان مفهومى ذهنى شوند و با آن بتوانند با جهان بیرون از ذهن برخورد كنند. معلم باید به شاگردانش كمك كند تا ذهنى پویا داشته باشند. به نحوى كه با افزایش سن، ذهنى جوان بر شانه هاى پیر داشته باشند. درحالى كه الآن روشها به كودكان مى آموزد كه چطور تست بزنند. حتى در آموزش رایانه كودك یاد مى گیردكه تست بزند و مى آموزد چطور نمره اش را بالاتر ببرد.
بچه هاى جدید قبل از مدرسه مى توانند مفاهیم را انتقال دهند و جمله بسازند. در حالى كه وقتى وارد مدرسه مى شوند دوباره كتاب شنیدن و گفتن را به آنها مى دهیم. به آنها مى گوییم آنچه را ما مى گوییم بگویید، بشنوید، بخوانید و بنویسید. در حالى كه الآن آموزش «الف ب» معنى ندارد. به جایش در جهان از شیوه تجربه و آزمایش استفاده مى شود. دانش آموزان باید مسأله پیدا كنند. دنبال حل آن بروند، نتیجه گیرى كنند و بعد مفاهیم را بیان كنند. ما به فناورى اطلاعات و ارتباطات در تدریس نیازمندیم.»
براى این كه یك معلم تأثیر بگذارد باید از ویژگى ها و مهارت هاى خاصى برخوردار باشد. دكتر «على اكبر شعارى نژاد» استاد دانشگاه در تحقیقاتى درباره ویژگى هاى معلمان در كتابش باعنوان «مبانى روانشناختى تربیت» مى گوید: «معلم باید یك سرى ویژگى هاى شخصیتى داشته باشد. این ویژگى ها شامل این موارد است: عشق به تغییر یافتن و تغییر دادن، جرأت متفاوت اندیشیدن، بازاندیشى و فراتراندیشى، استعداد ، آمادگى حواس و مغز سالم، ایمان به كار ، به مردم، به علم و ...، امید به تغییر، اعتماد به خود، مردم ، علم و...، اعتدال، شناخت خویشتن، مدیریت زندگى و برخوردارى از فلسفه زندگى روشن. معلم باید از ویژگى هاى حرفه اى خاصى نیز برخوردار باشد. معلمى به ویژه در دنیاى امروز مهارتهاى پیچیده و مستلزم یادگیرى و تمرین است.» این مهارت ها عبارتند از: «مهارت برقرارى و مدیریت ارتباط ها، مهارت یادگیرى مداوم، مهارت مدیریت تغییر رفتار، مهارت مدیریت یادگیرى و آموزش، مهارت مدیریت زمان و مكان، مهارت مدیریت بحران، مهارت مدیریت استعدادها و توانایى ها، مهارت شناخت مخاطب، مهارت شناخت منابع معتبر یادگیرى، مهارت مدیریت تغییر موقعیت ها، مهارت تحلیل و تبیین مسائل واقعى زندگى امروز، مهارت آینده شناسى و آینده نگرى، مهارت مدیریت اختلاف هاى فرهنگى، مهارت مدیریت وسایل و ابزارهاى یادگیرى، مهارت مدیریت كلاس و انضباط یا كلاسدارى، مهارت مدیریت اولیاى دانش آموزان، مهارت مدیریت ارزشیابى، مهارت مدیریت انگیزش ها، مهارت مدیریت روابط و ارتباطات، مهارت جامع نگرى، مهارت مدیریت خدمات اجتماعى و حساسیت و فعالیت و خلاقیت.»
«محبت الله همتى » كارشناس آموزشى نیز درباره ویژگى هاى معلم در دوره آموزش ابتدایى مى گوید: «اولین عنصر یا ویژگى، علاقه مندى به شغل معلمى است كه در غیر این صورت این كار، كارى مشقت بار خواهد بود. علاقه مندى سبب موفقیت و درنتیجه پیشرفت خواهدبود. ویژگى بعدى ارتباط مؤثر با دانش آموزان است. در واقع یكى از مهارت هاى اساسى یك فرد براى احراز شغل معلمى در دوره آموزش ابتدایى مهارت و برقرارى ارتباط با دیگران است. معلم باید بتواند با دانش آموزانش در درجه اول و سپس با محیط خود ارتباط مؤثر برقراركند.
درك حقیقى به نام تفاوت هاى فردى دانش آموزان و به رسمیت شناختن آن در كار معلمى بسیار مهم و راهگشاست و سبب توجه به نیازهاى گوناگون دانش آموزان مى شود و معلم مى تواند استعدادهاى گوناگون بچه ها را كشف و درك كند و آنها را به درستى در مسیر رشد و تعالى قراردهد. معلم هاى خلاق هم موفق ترند. خلاقیت دركار معلمى معجزه مى كند. اطلاعات به روز از رشته مورد تدریس و كسب آگاهى از تغییرات برنامه درسى معلم را تواناترمى كند، لذا كنجكاوى كه محرك اصلى چنین ویژگى است براى یك معلم موهبتى الهى است. كنجكاوى سبب مى شود تا معلم بتواند زمینه پرسشگرى را در فضاى یاددهى - یادگیرى دامن بزند.
تعلیم و تربیت آدمى در بستر زمان معنا و مفهوم پیدامى كند و عینیت مى یابد. از ویژگى هاى یك معلم در دوره آموزش ابتدایى، صبر و بردبارى است. معلمان صبور و بردبار بهتر نتیجه مى گیرند. معلمان با نشاط فضایى سرشار از شادى و شور و شوق یادگیرى را در دانش آموزان ایجاد مى كنند.
این نشاط چه در ظاهر معلم و چه در رفتار باید نمود داشته باشد و نكته آخر اینكه شرافت و حیثیت معلم را نباید به بازى گرفت. تأمین حداقل معیشت بدون دغدغه بسترساز فعالیت هاى یك معلم موفق است.
اما به گمان بسیارى از كارشناسان كمتر معلمى از چنین ویژگى ها و مهارت هایى برخوردار است. درحالى كه فناورى هاى جدید، شیوه آموزش درمدارس را متحول كرده است، معلمان آمادگى چندانى براى ورود به عصرجدید ندارند و به تبع آن نمى توانند نسلى را متناسب با این مقتضیات تربیت كنند.
دكتر «بهرنگى» مى گوید: «درحال حاضر از آموزش و پرورش حساس به سرنوشت كشور فاصله داریم. ما نیاز به معلمان حرفه اى با مدارك بالا و آموزش علمى دانشگاهى داریم تا نظم علمى دانشگاهى را با ساخت فكرى دانش آموزان تطبیق دهند. نه چون بیكارى بسیار است عده اى معلم شوند. البته در شوراى آموزش و پرورش شرط معلمى را حداقل لیسانس قرارداده است. ما تقریباً دیگر معلم دیپلمه نداریم و تسهیلاتى قائل شده ایم كه دیپلمه ها لیسانس بگیرند. خوشبختانه به این دلیل كه تعداد فارغ التحصیلان زیاد شده، هجوم به سمت آموزش و پرورش صورت مى گیرد. منتها یك علت این هجوم آن است كه بسیارى آموزش و پرورش را جایى مى دانند كه نظارتى برآن نیست. درعین اینكه تحصیلات دانشگاهى هم درآن مطرح است. براى رفع این مشكل لازم است حقوق و مزایا بر مبناى صلاحیت و استعدادهاى حرفه اى به معلمان تعلق گیرد و موجبات ارتقا دراین شغل فراهم شود. همین طور معلمان باید به طور مداوم آموزش ببینند و متحول شوند. با كاهش جمعیت دانش آموزى و ساخت كلاس هاى درس جدید مشكل اصلى ما در مدارس ارتقاى سطح حرفه اى و پژوهشى معلمان است.
الآن كتاب هاى درسى كم محتواست. بچه هاى امروزى با وجود اینترنت و... خیلى بیشتر از اینها مى دانند، اما چون روش ها خوب نیست فكر مى كنیم حجم كتاب ها زیاد است».
جمعى از كارشناسان عقیده دارند براى تربیت معلمان مؤثر باید روى دانشگاههاى تربیت معلم حساب ویژه اى بازكرد.
این درحالى است كه مراكز تربیت معلم درمعرض انتقاداتى قراردارند. شاید عمده مشكل این مراكز به این موضوع برمى گردد كه معلم از نظرمادى و معنوى جایگاه برجسته اى درجامعه ما ندارد نتیجه آن كه شركت كنندگان در كنكور آن را در مرتبه هاى پایین تر فهرست انتخاب رشته قرارمى دهند. درنتیجه پایین ترین رتبه هاى قبولى وارد این دانشگاهها مى شوند. به تبع آن استادان برجسته تدریس در دانشگاههاى دیگر را به این دانشگاه ترجیح مى دهند. نتیجه این كه دانشجویان فارغ التحصیل این دانشگاهها نیز انتظارات را برآورده نمى كنند.
دكتر «شعارى نژاد» مى گوید: واقعیت این است كه معلمان قشر فراموش شده اى هستند. باید آنها را تربیت كرد تا آب راكد نشوند. امسال تربیت معلم تكانى خورده، ولى تاكنون كسانى كه از همه دانشگاهها رانده شده بودند وارد دانشسراها مى شدند. آنها حتى خجالت مى كشیدند در كلاس سؤال كنند.
زمانى معلم ها در رتبه بندى مشاغل مرتبه دو را داشتند. اونیفورم مى پوشیدند و نشان مى زدند، ولى به تدریج معلمى شغل چندم شد. با گفتن اینكه معلمى شغل انبیاست و... نمى شود معلمان را راضى كرد. واقعیت این است كه بزرگ ترین اصل در مدیریت دنیا پاداش است. باید به آنها امتیازداد. این درحالى است كه معلمان مثل سایر كارمندان هم ساعت نمى زنند. براساس تحقیقى كه انجام داده ام افزایش حقوق هم تا زمانى كه تورم مهار نشود راهگشا نیست.
از این رو تا زمانى كه معلمان متحول نشوند نمى توان امیدى به تغییر شیوه آموزش و پرورش داشت. با گسترش فناورى، شكل مدارس و كلاس ها و حتى ساخت میز و نیمكت ها و چیدمان آنها عوض شده است. طبیعى است كه در این سلسله تغییرات، تحول در نقش و كاركرد معلم بسیار بیشتر و تعیین كننده تر بوده است.

پرینت
1398 رتبه بندی این مطلب:
بدون رتبه

مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند

سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند
تماس با نویسنده

نوشتن یک نظر

این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمع‌آوری می‌کند تا بتوانیم نظرات درج شده در وب‌سایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خط‌مشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد.
افزودن نظر

ارتباط با نویسنده

x