آیا نوجوانان ما پرتوقع تر از نسل های گذشته اند؟
بعضی ها می گویند وقتی نسل جوان و نوجوانمان را با نسل های گذشته مقایسه می كنیم، می بینیم كه اینها نسل پرتوقع تری شده اند. دست كم در نسل های گذشته كسی به خاطر این كه برایش میز رسم نخریده اند، پول تلفن همراهش را نداده اند و بر سرش فریاد زده اند، افسرده نمی شد.
همچنین در گذشته تعداد كمتری از نوجوانان پیدا می شدند كه به خاطر این كه والدینشان آن چه را كه می خواستند برایشان تهیه نمی كردند، بنای ناسازگاری با آنها را می گذاشتند. اما این روزها بر تعداد والدینی كه از این رفتار فرزندشان شكوه دارند افزوده می شود.
وقتی والدین در محبت كردن به فرزندانشان افراط می كنند، آنها را پرتوقع می كنند. به خصوص این كه می كوشند این محبت خود را با امكانات مادی نشان دهند و هر چه را كه فرزندانشان می بینند و می خواهند در اختیارشان قرار دهند. این رفتار هم از همان كودكی شروع می شود و به پرتوقعی بچه ها می انجامد. بچه هایی كه به این ترتیب پرتوقع بارمی آیند در آینده با پدر و مادر و حتی جامعه بنای ناسازگاری می گذارند. آنها به همین ترتیب هم وارد بازار كار و زندگی اجتماعی می شوند. فرهنگ كار در آنها پائین است و پرتوقعی شان مانع از هر نوع فعالیت خلاقانه می شود و در مقابل مدام غر می زنند و بدون قبول مسئولیت و پشتكار و كار زیاد توقع پول زیاد و پیمودن پله های ترقی را دارند.
والدین به جای این كه مدام بكوشند هر چه كه فرزندانشان می خواهند در اختیارشان قرار دهند باید موضوعاتی نظیر چگونگی كسب درآمد و صرف هزینه و مدیریت دخل و خرج را به فرزندشان آموزش دهند. در قدیم در فرهنگ ایران جا افتاده بود كه پدرها فرزندشان را به محل كسبشان می بردند یا آنها را برای شاگردی به مغازه ای می فرستادند تا آنها حرفه ای را بیاموزند. ولی در حال حاضر والدین ما نه تنها این كارها را انجام نمی دهند، بلكه حتی اصول ساده مدیریت مالی را هم به فرزندانشان نمی آموزند و در مقابل می كوشند همه انتظارات آنها را برآورده كنند. طبیعی است كه در این شرایط بچه ها بسیار پرتوقع می شوند و بعداً هم نمی توانند در چامعه و بازار کسب و کار گلیمشان را از آب بیرون بکشند. بنابراین نوجوانان می توانند از والدینشان بخواهند محبت کرده و اصول کسب و کار خودشان و یا مدیریت مالی را به آنها بیاموزند. در مقاله "ثروتمندان چگونه به فرزندانشان آموزش می دهند؟ "، می بینید که آنها چه قدر آموختن این موضوعات را به فرزندانشان جدی می گیرند.
اصولاً هم در بسیاری از كشورها والدین اصول كسب و كار را به فرزندشان می آموزند و معتقدند بچه هایشان باید مهارتی را بدانند.
سوده احمدیان راد كارشناس كارآفرینی می گوید: "والدین چینی آموزش مسائل مالی و كسب و كار را هم به عنوان بازی و هم به عنوان تعلیم به فرزندانشان می آموزند. به طوری كه در فصل تابستان یا كریسمس دختران و پسران چینی در حال كمك به پدر و مادرشان دیده می شوند و از اوقات فراغتشان برای یادگیری تجارت استفاده می كنند. والدینی كه در تجارت یا مشاغل مشابه آن فعالیت می كنند كودكانشان را در فعالیت هایی نظیر فروش، شمارش پول، خرد كردن پول و تحویل كالا درگیر می كنند. در كشور آلمان هم بچه ها با حضور در كلاس های مختلف انواع مهارت ها را كسب می كنند و آموزش مهارت از سنین پائین مهم تلقی می شود. در خانواده های فرانسوی بچه ها از سنین پائین مثلاً چهار سالگی با مفهوم پول در برابر كار آشنا می شوند و خانواده به آنها می آموزد كه در برابر كارهای كوچكی كه در خانه برای كمك انجام می دهند می توانند پول دریافت كنند".