سخنی از بزرگان...
همیشه به دیگران مى گفت با این كه هیچ وقت كارى به كار پسرش نداشته، ولى پسر خوب و بى آزارى دارد. فقط درسش زیاد خوب نیست كه آن را هم به مدد كلاس خصوصى حل مى كند. یك بار كه به طور تصادفى از كنار مدرسه پسرش عبور مى كرد تصمیم گرفت كه صبر كند و با تعطیل شدن مدرسه با هم به...