افراد متعادل در چه شرایط تحصیلی ای بار می آیند مدیر ارشد رایشمند / دوشنبه, 23 اسفند,1395 / دستهها: علوم انسانی, پزشکی, روانشناسی دانشآموز فنلاندی ای كه 11 نفر از دانشآموزان مدرسهاش را با رگبار گلوله كشت و سپس خودكشی كرد، پیش از واقعه در یك پایگاه اینترنتی پیامی هشدار دهنده فرستاده بود. او فیلمی از خودش ضبط كرده بود كه در آن اسلحه كمری ای را به سمت دوربین نشانه رفته و گفته بود:«تو خواهی مرد» و سپس به سمت زمین شلیك كرده بود. یك سال پیشتر هم در همین كشور تیراندازی دانشآموز 18 سالهای در دبیرستانی واقع در شهری كوچك منجر به مرگ 9 دانشآموز شد. پلیس بعداً دریافت قاتل 18 ساله كه قصد داشت مدرسه را نیز به آتش بكشد، تحت فشارهای شدید روحی و روانی بوده است. اخیراً تیراندازی و كشتار در مدارس و مراکز فنی و حرفهای كشورهای اروپایی كه از سوی خود دانشآموزان انجام میشود، مردم این كشورها را بارها در شوک و بهت فرو برده است و رسانهها و كارشناسان را به تأمل و بررسی دلایل این ناهنجاری جدید واداشته است. در یکی از مهم ترین واقعه ای كه در یك شهر كوچك آلمان به وقوع پیوست، دانشآموز 17 سالهای با لباس نظامی و با نقاب بر چهره با استفاده از سلاحهای پدرش به طرف دانشآموزان یك مدرسه راهنمایی شلیك كرد و 15 نفر را كشت و پس از تعقیب و گریز به ضرب گلوله پلیس كشته شد. وی پیشتر دانشآموز همین مدرسه بود. روزنامه محلی این شهر پس از واقعه نوشت كه این شهر مكان آرامی است و مردم نمیفهمند چرا چنین اتفاقی افتاده است. پیشتر در سال ۲۰۰۶ نیز دانشآموز ۱۸ سالهای در یك مدرسه در غرب آلمان به سوی دانشآموزان تیراندازی كرد و شش نفر را زخمی كرد. در سال ۲۰۰۳ نیز دانشآموزی در جنوب آلمان معلم خود را كشت و سپس خودكشی كرد. در یک واقعه دیگر مربوط به سوء قصد به جان دانشآموزان از سوی دانشآموزی دیگر، یك نوجوان گرجستانی الاصل كه از مسخره شدن مداوم به وسیله همكلاسیهایش به تنگ آمده بود با دو هفت تیر و یك چاقو به دانشآموزان مدرسه محل تحصیلش حمله ور شد و دو همكلاسی ای كه مسخرهاش میكردند را به همراه یك دانشآموز دیگر مجروح كرد و سپس خود را كشت. پلیس پس از خودكشی او نامهای به این مضمون پیدا كرد كه:«به دلیل اهانتها صبرم را از دست دادهام». آمریكا از نظر وقوع چنین اتفاقاتی پیشگام است و بارها شاهد این دست از اتفاقات در مدارس این كشور بودهایم تا جایی كه مایكل مور مستند ساز مشهور امریكایی با ساختن فیلمی درباره كشتار دبیرستان كلمباین جایزه اسكار بهترین فیلم مستند سال 2003 را دریافت كرد. در این واقعه كه در سال 1999 به وقوع پیوست، دو نفر از دانشآموزان این دبیرستان با تیراندازی به سوی دیگر دانشآموزان و معلمان مدرسه، باعث كشته شدن ۱۲ دانشآموز و دو معلم شدند. این وقایع موجب شده تا اتحادیه اروپا به سختتر كردن قوانین حمل اسلحه بیندیشد. اما نهادهای دولتی بعضی از كشورها نظیر وزارت كشور فنلاند قبول ندارد كه حمل اسلحه عامل اصلی وقوع چنین كشتارهایی است. به عبارتی مدتی است كه این كشورها درباره عوامل روحی و روانیای كه منجر به وقوع چنین فجایعی از سوی نوجوانان و دانشآموزان میشود به فكر فرورفتهاند. خوشبختانه این دست از وقایع هنوز در كشورهای شرقی از جمله كشور ما به وقوع نپیوسته است، اما از آنجا كه بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی مشترك و محصول جامعه مدرن امروزی است، جوامع شرقی هم نمیتوانند نوجوانان خود را كاملاً مصون از این صدمات بدانند. خارج شدن خانوادهها از حالت سنتی و از دست دادن نقش خودكنترلیشان بر نوجوانان و افزایش از هم گسیختگیهای خانوادگی و وجود فیلمها و كارتونهای تلویزیونی و بازیهای رایانهای خشن و دنیای غیرقابل كنترل ماهواره و اینترنت و... برخی از موارد مشابه در بیشتر كشورها است. نقش مدارس در تشدید یا درمان مشكلات روانی نوجوانان وقوع حوادث ناگوار و سوء قصدهایی كه در مدارس انجام میشود نشان میدهد كه نقش مدارس در تشدید و یا درمان مشكلات روانی نوجوانان برجسته است تا جایی كه روانشناسان از نقش مدرسه در ایجاد احساس موفقیت فرد در زندگی و از وجود مهر و محبت در مدرسه بهعنوان عاملی برای كمك به سلامت روان آنها صحبت میكنند. چنین چیزی هم كاملاً به رویكرد مسئولان مدرسه و در پی آن معلمان بستگی دارد. مدارسی كه رویكرد خود را در آموزش و پرورش بر گسترش ارزشهای والای انسانی بنا كرده باشند در كشور ما وجود دارند و نتیجه بسیار خوبی هم به جا گذاشتهاند. بهعنوان مثال یك دانشجوی پزشكی كه دوستان و همكلاسیهایش همه به دلیل كمك و همدلیاش به خوبی از او یاد میكنند و مورد علاقه دوستان و همكلاسیهایش است، در یكی از این دبیرستانها پرورش یافته است. او در توصیف مدرسهای كه در آن تحصیل كرده میگوید: «در مدرسه ما همه چیز بر اساس محبت و عاطفه بود. این طور نبود كه بخواهیم خودمان موفق شویم و دیگران شكست بخورند، بلكه دوست داشتیم همه با هم موفق شویم. به خاطر همین من میدانم كه همه بچههای مدرسه ما در هر شرایطی كه قرار میگیرند چه وارد دانشگاه شوند و چه نه، موفق هستند». برعكس ما با نوجوانان و جوانانی مواجه میشویم كه رفتارشان دیگران را از خود میراند. بهعنوان مثال نوجوانی كه در یك مدرسه خاص و مشهور درس خوانده، همه جا میخواهد بگوید كه از دیگران برتر است چون در این مدرسه درس خوانده. او از نظر دیگران فردی خودخواه است و به هر وسیله ممكن حتی به بهای ناكام كردن دیگران میكوشد از همه جلوتر باشد. او هیچ دوستی ندارد و تنها است. او بیشتر یك فرد عصبی است كه همه از او گریزانند. او در زمینه درسی فردی موفق است ولی در زمینه ارتباطات اجتماعی و انسانی فردی كاملاً ناموفق است. این نمونهها مربوط به نوجوانان موفق در تحصیل است. در حالی كه تجربه نشان داده اگر نوجوانان به خاطر زندگی خانوادگی و شیوه رفتاری رایج در مدرسه از نظر تحصیلی و عاطفی دچار سرخوردگی و ناكامی شوند به افرادی با رفتارهای نابهنجار تبدیل میشوند و هزینههای زیادی را بر جامعه تحمیل میكنند. چنان كه بیشتر نوجوانانی كه بهعنوان نمونه در كشورهای اروپایی دست به كشتار زدهاند در مدرسه افرادی منزوی بودند. كودكان و نوجوانان میتوانند دلسوزی و محبت و كمك به یكدیگر را در مدرسه بیاموزند و برای حل مشكلات یكدیگر احساس مسئولیت و دلسوزی كنند. اگر آنها این كارها را نیاموزند و هر كاری را فقط برای خودشان انجام دهند احساس مسئولیت اجتماعی را نمیآموزند و نقش محبت هم در محیط زندگیشان از جمله مدرسه كم میشود. سیمین احمدیان راد نیز میگوید: «عدهای از روانشناسان عقیده دارند كه احساسات انسان ایجاد كننده رفتار او است. از نظر تربیتی این عقیده اهمیت زیادی دارد. اگر دانشآموزی احساس كند كه معلمش او را دوست دارد، رفتارش نسبت به آن معلم دوستانه خواهد بود و به درس آن معلم نیز علاقهمند خواهد شد. در مقابل اگر احساس كند كه معلم او را دوست ندارد، احتمالاً نسبت به درس آن معلم نیز علاقهای نخواهد داشت. معلمانی كه رفتار انسانی دارند، دانشآموزانی با صفات انسانی و علاقهمند به مدرسه به وجود میآورند. در حالی كه معلمان بیتوجه به روابط انسانی دانشآموزانی افسرده و گریزان از مدرسه تربیت میكنند. اعتقاد و پندار معلم درباره نوع رفتار دانشآموز و تواناییهای او و نحوه استفاده از این عوامل میتواند شخصیت دانشآموز را در مسیر خاصی پرورش دهد». وی میافزاید:«كمبود محبت اكثراً باعث ایجاد احساس تحقیر و كوچك شمرده شدن میشود، در نوجوان عقده حقارت ایجاد میكند و وی را حسود و كینه توز میكند و یا باعث احساس تنهایی و انزوا میگردد. اگر مدرسه تنها به محتوای كتاب بها دهد، دانشآموز در مدرسه نحوه سازگاری و ابراز احساسات را فرا نمیگیرد. نقش مدرسه به حدی تعیین كننده است كه یك نوجوان صرف نظر از زندگی خانوادگیاش در صورتی كه در مدرسه احساس موفقیت، هویت و دوست داشته شدن كند، میتواند تبدیل به فردی موفق در زندگی شود. به عبارتی معلمان و دانشآموزان با ایجاد رابطه صحیح با او میتوانند آلام و سرخوردگیهایشان را جبران كنند». اما متأسفانه همه مدارس هنوز به نقش تعیین كننده خود پی نبردهاند. بسیاری از آنها نقش خود را تنها در موفق شدن نوجوان در تحصیل و یاد گرفتن محتوای كتاب درسی منحصر میكنند و در نتیجه اگر نوجوانی در تحصیل احساس ناتوانی كند صدمات جبران ناپذیری میخورد. در حالی كه مدارس میتوانند به هر نوجوانی امكان استفاده منطقی از تواناییهایش و نیل به موفقیت را بدهند. كسی كه در مدرسه مورد محبت قرار میگیرد و از جانب معلمان و همكلاسیها به او كمك میشود و یا میآموزد كه محبت كند و به دیگران كمك كند، میتواند ناكامیهایش را در تحصیل و زندگی به فراموشی بسپارد و یا آنها را جبران كند. او فردی متعادل خواهد بود و اجتماع را هم از خود منتفع میكند. به این ترتیب دایره افراد بزهكار نیز روز به روز كوچكتر میشود. فضای مناسب آموزش نیاز روز افراد آسیب پذیر پرینت 1374 رتبه بندی این مطلب: بدون رتبه کلمات کلیدی: افراد متعادل ناهنجاری حوادث ناگوار مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند تماس با نویسنده نوشتن یک نظر نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. ایمیل: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید نظر: لطفا یک نظر وارد نمایید موافقم این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و محتوای شما را جمعآوری میکند تا بتوانیم نظرات درج شده در وبسایت را پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر خطمشی رازداری و شرایط استفاده< /a> که در آن اطلاعات بیشتری در مورد مکان، چگونگی و چرایی ذخیره داده های شما دریافت خواهید کرد. شما باید این قوانین را بخوانید و قبول کنید. افزودن نظر