بخش اول: نامزد کردن
در زبان انگلیسی برای نامزدن شدن از فعل Get engaged (to) و برای نامزدن بودن از فعال be engaged (to) استفاده می شود.
- ریچل و تد دو هفته پیش نامزد شدند.
Rachel and Ted got engaged two weeks ago.
- ریچل نامزد تد شد.
Rachel got engaged to Ted.
- ریچل و تد نامزد هستند.
Rachel and Ted are engaged.
- ریچل نامزد تد است.
Rachel is engaged to Ted.
- کی نامزد شدید؟
When did you get engaged?
- چه مدتی است که نامزد هستید؟
How long have you been engaged?
برای واژه نامزد اگر مذکر باشد از fiancé و اگر مونث باشد از fiancée استفاده می شود. لازم به ذکر است تلفظ هر دو کلمه یکی است.
- این تد است. او نامزدم است.
This is TED. He’s my fiancé
بخش دوم: ازدواج کردن
برای ازدواج کردن از افعال marry و Got married (to) استفاده می شود. فعل marry اغلب با مفعول به کار می رود اما فعل get married to هم با مفعول و هم بدون مفعول به کار می رود. لذا اگر جمله مفعول نداشته باشد (یعنی شخص مورد نظر مشخص باشد) استفاده از کلمه get married رایج تر است.
- ریچل با تد ازدواج کرد. (با مفعول)
Rachel married Ted.
- با من ازدواج می کنی؟ (با مفعول)
Will you marry me?
- ریچل پارسال ازدواج کرد. (بدون مفعول)
Rachel got married last year.
- ریچل و تد دو ماه پیش ازدواج کردند.
Rachel and Ted got married two month ago.
فعل be married (to) به معنای زن و شوهر بودن است و معنای ازدواج کردن نمی دهد.
- ریچل همسر (زن) تد است.
Rachel is married to Ted.
- برادرم یک زن فرانسوی دارد.
My brother is married to a French.
- هر دو برادر من متأهل هستند.
Both of my brothers are married.
- آیا شما متأهلید؟
Are you married?
چند مثال:
- می خواهم با مردی ازدواج کنم که تحصیل کرده باشد.
I want to marry a man who is well-educated.
- خواهرم با همکلاسی اش ازدواج کرد.
My sister married her classmate.
- هفته آینده با هم ازدواج می کنیم.
We are getting married next week
- در سی سالگی ازدواج کرد.
She got married at age of 30
- جین و پل هجده سال است که ازدواج کرده اند.
Jean and Paul have been married for 18 years.
نکته: هیچ یک از افعال مربوط به نامزد و طلاق گرفتن با حرف اضافه with به کار نمی روند.
بخش سوم: طلاق گرفتن
در صورتی که جمله مفعول داشته باشد، برای طلاق گرفتن از عبارت divorce (بدون حرف اضافه) استفاده می شود و در صوتی که جمله مفعول نداشته باشد از عبارت get divorce و یا get a divorce استفاده می شود.
- جک زنش را طلاق داد. (با مفعول)
Jack divorced his wife
- ریچل از همسرش طلاق گرفت. (با مفعول)
Rachel divorced her husband
- مری و باب از هم جدا شدند. (بدون مفعول)
Mary and Bob got divorced
- خواهرم تصمیم گرفته است که طلاق بگیرد. (بدون مفعول)
My sister has decided to get a divorce.
برای تقاضای جدایی و یا طلاق خواستن از فعل want a divorce و یا ask for a divorce استفاده می شود.
- دیگر نمی توانم با تو زندگی کنم. من طلاق می خواهم.
I can’t live with you anymore. I want a divorce.
- خواهرم تقاضای طلاق کرده است.
My sister has asked for divorce.
برای صحبت کردن درباره زن یا مردی که طلاق گرفته و اکنون متأهل نیست از فعل be divorced استفاده می شود.
- قبلا متأهل بودم ولی الان طلاق گرفته هستم.
I used to be married but I’m divorced now.
- کی طلاق گرفتی؟
When did you get divorced?
- پنج سال پیش طلاق گرفت.
I got divorced 5 years ago.
- چه مدتی است که طلاق گرفته ای؟
How long have you been divorced?
- شنیدی؟ جرج و سو دارند جدا می شوند.
Have you heard George and Sue are getting divorced?