تا نابودی جهان هستی چقدر زمان باقی است؟
ثبتنام
ورود | ثبت نام
صفحه اصلی
مطالب علمی
گفتمان علمی
بحث و گفتگو
دانلود منابع علمی
خانه
مقالات
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
ادبیات فارسی
,
شعر و غزل
,
دیوان حافظ
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
تاریخ انتشار:
1395/12/05
نام نویسنده:
SuperUserAccount
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق روی گل با ما چهها کرد
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد
غلام همت آن نازنینم
که کار خیر بی روی و ریا کرد
من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
گر از سلطان طمع کردم خطا بود
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی
که درد شب نشینان را دوا کرد
نقاب گل کشید و زلف سنبل
گره بند قبای غنچه وا کرد
به هر سو بلبل عاشق در افغان
تنعم از میان باد صبا کرد
بشارت بر به کوی می فروشان
که حافظ توبه از زهد ریا کرد
وفا از خواجگان شهر با من
کمال دولت و دین بوالوفا کرد
مطالب مرتبط
می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی
ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
سلامی چو بوی خوش آشنایی
به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی
شما در پاسخ به
نظر شما اضافه شد، اما ابتدا باید تایید شود.
نظر خود را برای ما بنویسید
*
نام و نام خانوادگی
لطفا نام خود را وارد کنید
*
ایمیل
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد کنید
لطفا آدرس ایمیل معتبر وارد کنید
*
متن پیام
لطفا یک نظری بنویسید
ثبت و ارسال