تا نابودی جهان هستی چقدر زمان باقی است؟

علوم انسانی, پزشکی, روانشناسی

بازی کردن با شخص به جای توپ

مثل «بازی کردن با شخص نه با توپ» درباره کسی به کار می رود که به جای استدلال به استدلال کننده حمله می کند. چنین کسی وقتی می خواهد از ایده ای انتقاد کند به جای این که...
بازی کردن با شخص به جای توپ

مثل «بازی کردن با شخص نه با توپ» درباره کسی به کار می رود که به جای استدلال به استدلال کننده حمله می کند. چنین کسی وقتی می خواهد از ایده ای انتقاد کند به جای این که مستقیم درباره خود ایده بحث کند این کار را با اشاره کردن به چیزی درباره فردی که ایده را مطرح کرده انجام می دهد. به بیان دیگر با فرد بازی می کند نه با توپ.
این مثال ها به روشن شدن موضوع کمک می کند:
-«بسیار خب تو می گویی که بازاریابی در خدمت یک هدف با ارزش است. تو خودت در کار بازاریابی هستی.»
-«گوش کن، پسر. روانگردان ها می توانند به مغزت آسیب برسانند. بهتر است از آنها دوری کنی.» «تو که هستی که راجع به این موضوع صحبت می کنی؟ تو که خودت در دهه 60 کلی قرص مصرف کرده ای.»
-«تو در دوره دبیرستان با احمق ها همکلاس بوده ای. ما توصیه های فنی تو را قبول نداریم.»
کسی که به جای استدلال به استدلال کننده حمله می کند در واقع به شکست خود در بحث اعتراف می کند.
همچنین این کار یک سفسطه ارتباطی است. وقتی فردی به دام آن سقوط می کند دو موضوع کاملاً جداگانه را با هم قاطی می کند.
وقتی می گوید «بسیار خب تو می گویی که بازاریابی در خدمت یک هدف با ارزش است چون در کار بازاریابی هستی.» یعنی می گوید «اگر کار بازاریابی را کنار بگذارم، در آن صورت بازاریابی در خدمت یک هدف ارزشمند قرار می گیرد؟» یا می گوید «چون من قبلاً قرص روانگردان مصرف کرده بودم حالا هیچ کس نباید آن را مصرف کند. بنابراین اگر قبلاً روانگردان مصرف نکرده بودم حالا همه می توانستند بدون توجه به صدمه مغزی این قرص ها از آنها استفاده کنند؟»
به جای این گونه بحث کردن درست این بود که خود بازاریابی یا خود قرص روانگردان مورد ارزیابی دقیق قرار می گرفت.

شما در پاسخ به

نظر شما اضافه شد، اما ابتدا باید تایید شود.

نظر خود را برای ما بنویسید
لطفا نام خود را وارد کنید
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد کنید لطفا آدرس ایمیل معتبر وارد کنید
لطفا یک نظری بنویسید
ثبت و ارسال