کمانچه چیست؟
کمانچه از سازهای ملی کشور ما است. این ساز یکی از سازهایی است که در مشرق زمین نیز سابقه بسیار زیادی دارد. موسیقی دانی فرانسوی به نام "لاوین یاک" در یکی از کتاب هایش به نام "موسیقی و موسیقی دان ها"، قدیمی ترین سازی را که با آرشه نواخته می شده را "روانسترون" (Ravanstron) ذکر کرده و نوشته است که این ساز از زمان های بسیار قدیم در چین مورد استفاده قرار می گرفته است.
کمانچه چه ویژگی ای دارد؟
موسیقی دان های قدیم ایران در کتاب های خود، سازها را به دو دسته تقسیم کرده اند. یکی "ذوات الاوتار" یا آلات سیمی و زهی، دیگری "ذوات االنفخ" یا آلات بادی.
ذوات الاوتار دو نوع بوده. یکی آن که مثل چنگ و قانون و سنتور برای هر صدایی یک سیم روی ساز بسته می شده و بر روی رشته ها انگشت نمی گذاشتند. نوع دوم آنهایی که انگشت های دست چپ نوازنده روی رشته ها (به هر یک از رشته ها وتر می گفتند) تکیه می کرده. مانند بربط (عود) و تنبور و رباب (رباب ایرانی به کشورهای دیگر رفته به روبب یا ربل یا ربک معروف شده است). رباب اوایل دو سیم داشته بعدها یک سیم دیگر هم به آن اضافه شده و با کمانه به صدا در آمده که همان است که امروزه به آن کمانچه می گوییم.
در ایران قبل از اسلام، سازی که "غژک" یا "غژ" نامیده می شده، معمول بوده است. نظیر این ساز را نگارنده (روح الله خالقی) در سال 1315 در بلوچستان دیده است که در شهرهای داورپناه و ایرانشهر به وسیله نوازندگان محلی نواخته می شد و آن را "غیچک" می نامیدند. این ساز، سازی شبیه به کمانچه است و با آرشه ای که از چند تار مو تشکیل شده نواخته می شود و تعداد سیم های آن بیشتر از کمانچه است.
فارابی در کتاب موسیقی خود از غژک نامی نمی برد. ولی از ساز دیگری صحبت می کند که شباهت کاملی به غژک داشته. این ساز دو سیم داشته و بی کمان نواخته می شده است. نام این ساز "رباب" است. بعدها شاعران ما زیاد از رباب یاد کرده اند. چنان که حافظ گفته است:
رباب و چنگ به بانگ بلند می گویند
که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
از دوره صفویه به بعد کمانچه یکی از ارکان موسیقی ایران به شمار آمده است. بعدها در دوره مظفرالدین شاه و پس از آن که ویولن به ایران آمد، کمان کمانچه نامش را از دست داد و به آرشه که کلمه ای فرانسوی است تبدیل شد (آرشه archet از کلمه arc مشتق است. آرشه یعنی کمان کوچک).
چون کمان را بر روی این ساز می کشند و مانند مضراب به تار و سنتور نواخته نمی شود، کسی که نوازنده این ساز بوده به "کمانچه کش"کمانچه کشیدن را به کار برده اند. موسوم شده و برای عمل نواختن کمانچه، به جای کمانچه زدن، اصطلاح
از آن جایی که روی کاسه کمانچه پوست کشیده شده و خرک روی پوست قرار دارد، در اثر تغییر هوا صدای آن هم عوض می شود. ولی از آنجایی که پوست کمانچه کلفت تر از تار است، حرارت و رطوبت کمتر بر آن اثر می گذارد. صدای کمانچه کمی تو دماغی است. در صورتی که آهنگ ویولون به طبیعت نزدیک تر است. وقتی ویولون به ایران آمد، چون دارای چهار سیم بود، کمانچه کش ها هم یک سیم آخر را به تقلید از ویولون به کمانچه اضافه کردند و چون کمانچه در طرز نواختن خیلی شبیه به ویولون بود، کمانچه کش ها معلم ویولن شدند. از آنجایی که ویولن، سازی کوچک تر و حمل و نقل آن راحت تر و از جهت شکل ظاهری قشنگ تر بود، به تدریج جای کمانچه را در ایران گرفت (هرچند که کمانچه با تشویق خود روح الله خالقی و با تلاش اصغر بهاری مجدداً احیا شد و همچنان نواخته می شود. توضیح نویسنده). چراکه طبیعی است که همیشه ساز کامل جای ساز ناقص را می گیرد. چنان که فلوت جای نی را گرفت.
البته در میان سازهای مضرابی که در اروپا ساخته شده هنوز سازی نتوانسته جانشین تار شود. زیرا ماندولین و گیتار چون سیمشان کلفت تر است، لطافت و طنین آهنگ تار را ندارند.
سیم های اول و دوم کمانچه اوایل از ابریشم تابیده بوده و سیم سوم را سیم زرد می انداختند. بعد از این که ویولن به ایران آمد سیم اول را فنری کردند و برای سیم چهارم هم از سیم های ماندولین استفاده کردند. علت تغییر تارهای ابریشمی به سیم این بوده که رشته های ابریشمی زود به زود پاره می شد و کوک را هم با آن نمی توانستند زیاد بالا ببرند.