قانون کمیابی چیست؟
اگر عوامل تولید (زمین، کار، سرمایه) محدود نبود این مسئله که چه کالاهایی چگونه و برای چه کسانی باید تولید شود مطرح نمی شد. از هر کالایی می توانستیم مقدار لایتناهی تولید کنیم و همه به کالاهای دلخواهشان به هر اندازه که می خواستند دسترسی داشتند. به عبارتی هیچ کالایی کمیاب نبود.
اما موضوع این است که هرگز انسان به مرحله ای نمی رسد که همه نیازهایش در زمینه مصرف کالاها مرتفع شود. حتی هر چقدر سطح تولید بالاتر می رود افزایش سطح مصرف را نیز به دنبال می آورد.
به این ترتیب مطالعه اقتصاد با مفهوم كميابي آغاز می شود. كميابي وضعیتی را توصیف مي كند که در آن خواست هاي ما بیشتر از منابع در دسترسی است كه اين خواست ها را ارضا مي كند.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم هر روز با مشكل كميابي مواجه می شویم. فكر کردن به دنیای بدون کمیابی لذت بخش است، اما واقعیت غم انگیز این است که چیزهایی که ما می خواهیم کمیابند چراكه منابعی که برای تولید آنها مورد نیاز است کمیابند.
ممکن است شما یک اسکیت بورد بخواهيد. برای تولید اسکیت بورد مورد نظر شما چوب، ابزار و نيروي كار (همه آن چه كه منابع تولید ناميده مي شوند) لازم است. افرادی که مالك چوب، ابزار و نيروي کار هستند راه های ديگري جز تولید اسکیت بورد در مقابل دارند. به عنوان مثال اگر چوب براي ساخت اسکیت بورد مورد استفاده قرار نگيرد می تواند برای ساخت در و پنجره به كار رود. به همین خاطر است که اقتصاددانی به نام توماس ساول (Sowell) می گوید: «درس اول اقتصاد كميابي است: به این معنا که هرگز به قدر كافي از هرچيزي وجود ندارد تا همه كساني كه آن را مي خواهند ارضا شوند.»
کمیابی مفهوم انتخاب را به وجود می آورد
به این ترتیب وجود منابع محدود در مواجهه با خواست هاي نامحدود، ما را در وضعیتي قرار مي دهد كه بايد مدام انتخاب کنیم کدام یک از خواست هايمان را برآورده كنيم. به عنوان مثال چون زمان کمیاب است باید انتخاب کنیم که آیا صبح تا ديروقت بخوابيم و يا به مدرسه، دانشگاه یا سرکار برويم. یا باید انتخاب کنیم که آیا پول توجیبی یا درآمدمان را خرج كنيم و يا آن را پس انداز کنیم.
كميابي مانع ما در راه پس انداز و یا خرج ميزان پولي كه در اختیار داريم است. اگر تصمیم بگيريم پولمان را خرج كنيم، باید انتخاب کنیم که آیا می خواهیم یک بازی رایانه ای بخريم و يا دی وی دی فیلم های مورد علاقه مان را. اگر حقوقمان را پس انداز مي كنيم آيا می خواهیم با آن خودرو بخریم یا به دانشگاه برویم.
در سطح کلان تر، كميابي به جامعه فشار وارد مي كند تا انتخاب كند چگونه از منابع استفاده كند. به عنوان مثال آیا یک قطعه زمین برای درست کردن پاركينگ مورد استفاده قرار گیرد يا براي ساخت مسکن به کار رود یا آیا مالیات بر درآمد برای مراقبت های بهداشتی مصرف شود یا برای آموزش؟