درباره هوخشتره، قدرتمندترین شاه ماد
هوخشتره نوه دیااکو (بنیانگذار پادشاهی ماد) و فرزند فرورتیش بود. هوخشتره در شرایطی به سلطنت رسید که پدرش در جنگ با آشور از آنها شکست خورده و کشته شده بود. سکاها نیز از فرصت استفاده کرده به مادها حمله کرده و آنها را خراجگذار خود کرده بودند.
هوخشتره از شکست پدرش درس عبرت گرفت و فهمید که با سپاهیان چریکی که طوایف و مردمان دست نشانده به مادها می دهند نمی تواند مقابل قشون مشق کرده آشور مقاومت کند. این بود که سعی کرد قشون به وجود آورد، پیاده و سواره نظام ایجاد کرد. سواره نظام او مسلح به تیر و کمان و شمشیر بود.
سواره نظام ماد چنان که مورخان نوشته اند بر سواره نظام آشوری برتری داشت چراکه سواران مادی در حال حرکت اسب چه در حین حمله و چه در حال گریز با کمال مهارت تیر می انداختند و اسب های مادی از حیث طاقت، بردباری و تندروی و قشنگی در عهد قدیم معروف آفاق بودند.
هوخشتره پس از ایجاد این سپاه با آشوری ها جنگید و آنها را با وجود مقاومت شدید شکست داد و دیری نگذشت که شهر نینوا را محاصره کرد. شهر مزبور بالآخره در نتیجه گرسنگی تسلیم شد ولی در این اوضاع خبر تاخت و تاز سک ها (سیت ها) که از قفقاز گذشته به شمال ماد آمده بودند به هوخشتره رسید و او مجبور شد محاصره نینوا را متوقف کرده برای حفظ ماد به کشور برگردد. وی در شمال دریاچه ارومیه جنگ سختی با سک ها کرد، از آنها شکست خورد و مجبور شد شرایطشان را بپذیرد. پس از آن مملکت ماد در معرض تاخت و تاز سک ها واقع شد. 28 سال سک ها در ماد بودند تا این که هوخشتره پادشاه و سرکردگان آنها را مهمان و مست کرد و همه را کشت و سکاها را از ایران راند (615 قبل از میلاد). در این زمان حاکمی که آشور در بابل معین کرده بود، ادعای سلطنت کرد و با هوخشتره متحد شد. دو متحد نینوا را محاصره کردند.
پادشاه آشوری ها چون دید مقاومت نتیجه ندارد آتش روشن کرده خود و خانواده اش را در آن بسوخت و این شهر مشهور و معروف عهد قدیم که یکی از بزرگ ترین شهرهای عالم محسوب می شد چنان زیر و زبر شد که از آن جز خرابه هایی باقی نماند (606 قبل از میلاد). پس از آن متحدان، آشور را این طور تقسیم کردند که مستملکات آشور در آسیای صغیر به دولت ماد رسید و شامات و فلسطین جزو بابل شد. بعد بخت النصر (ولیعهد دولت بابل) مصری ها را که از گرفتاری آشور استفاده کرده این دو مملکت را اشغال کرده بودند از این سرزمین ها بیرون کرد. بعد از سقوط نینوا، هوخشتره دختر خود را به بخت النصر داد و این اتحاد قوی تر شد.
به این ترتیب درست 40 سال بعد از این که آشور، عیلام را از صفحه روزگار محو کرد خودش نیز محو شد. تا حدی که دو قرن بعد کسی تصور نمی کرد در مکان آشور سرنوشت ملل و دولت ها حل و عقد می شد. مورخان عقیده دارند به این دلیل آشوری ها به سرعت از اذهان ملت ها پاک شدند که ملتی بی رحم و غارتگر بودند و جز خرابی و بدبختی چیزی به ملل تابعه ندادند.
مادها به آسانی ارمنستان و کاپادوکیه را که در مشرق آسیای صغیر است را تصرف کرد. چراکه آنها با حمله سکاها به کلی ضعیف شده بودند. مادها در حین پیشروی هایشان به لیدی ها برخورد کردند. لیدیه مملکتی در غرب آسیای صغیر بود. حد شمالی آن دریای سیاه و دریای مرمره و حد جنوبی آن دریای مدیترانه بود. سواره نظام لیدی ها به واسطه به کارگیری جنگجویان یونانی و سپاهیان اجیر که آنها نیز غالباً یونانی بودند مشق کرده و ورزیده و سرآمد سواره نظام های زمان خود بود. در این احوال هوخشتره بهانه ای برای جنگ پیدا کرد به این ترتیب که چند سکایی که در خدمت دولت ماد بودند چند مادی را کشته و نزد آلیات لیدیایی رفتند. وی تصمیم گرفت آنها را به پادشاه ماد تحویل ندهد و جنگ شروع شد.
قشون مادی از حیث عده بر سپاه لیدی فزونی داشت ولی چنان که گفته شد لیدی ها سواره نظام ممتازی داشتند. بنابراین جنگ بدون این که پیشرفتی برای مادی ها در پی داشته باشد شش سال طول کشید. در سال هفتم تمام خورشید گرفت (28 ماه مه 585 قبل از میلاد) نوشته اند که این کسوف را طالس حکیم یونانی پیش بینی کرده بود. کسوف اثر شگفت انگیزی بر سپاهیان طرفین به جا گذاشت و آنها آن را علامت غضب خدا تعبیر کردند. پس از آن بخت النصر که حالا پادشاه بابل بود بین طرفین حکم شد و رودهایی به عنوان سرحد دو دولت تعیین شد. همچنین یاخ توویگو (آستیاگ یا اژدی هاک) پسر شاه ماد با دختر شاه لیدیه ازدواج کرد (585 قبل از میلاد).
هوخشتره یک سال بعد در گذشت (584 قبل از میلاد). این شاه شخصی عاقل، با اراده ای قوی و سیاستمداری زبردست بود. او از مقاومت آشور و شکست مقابل سکاها مأیوس نشد تا جایی که با غلبه بر موانع دولت ماد را قوی ترین دولت آن زمان کرد. باغ های معلق که یکی از عجایب هفت گانه عهد قدیم محسوب می شود و به غلط آن را به سمیرامیس ملکه آشور نسبت می دهند در زمان بخت النصر برای همسر او –دختر شاه ماد- ساخته شده بود.
بخت النصر برای حفاظت از بابل از طرف شمال دجله و فرات سدی کشید و این سد به دیوار مادی موسوم گردید. این دیوار هم از سمت جنوب برای حفاظت بابل کشیده شده بود و معلوم می شود که بابل از جانب دولت متحدش ماد نگرانی داشته.