سخنی از بزرگان...

اصطلاحات و عبارت هاي مربوط به غذا خوردن در انگليسي

اصطلاحات و عبارت هاي مربوط به غذا خوردن در انگليسي
مدیر ارشد رایشمند

اصطلاحات و عبارت هاي مربوط به غذا خوردن در انگليسي

 

 

The food gave me a real buzz.
غذا چسبيد.

 

Junk food
هله هوله/ غذاي نا مفيد، اما خوشمزه /

 

Let's have a bite.
بيا يه لقمه بزنيم

 

Dig in!
بزن تو رگ!

 

He eats like a horse./ He eats like a pig.
مثل اسب/ خوك ميخورد
معادل فارسی که ایرانیا به کار میبرند میشه
"مثل گاو میخوره"

 

Bon appetite / Enjoy your meal/ Enjoy your drink
نوش جان

 

TV dinner
غذاي حاضري(نيمه آماده) كه سريع تنها به بك داغ كردن نياز داره

 

To dine out/ to eat out
بيرون غذا خوردن

 

Let's have takeout/ Let's have take away
بيا از بيرون غذا بگيريم (از بيرون غذا گرفتن و بردن)

 

On me/ My treat
مهمون من (من حساب مي کنم)

 

Help yourself
بفرماييد از خودتان پذيرايي كنيد

 

Would you like some tea?
كمي چاي ميل داريد؟

 

She has a sweet tooth.
او طبعش شيرين است.

چاپ
31931 رتبه بندی این مطلب:
3.8

مدیر ارشد رایشمندمدیر ارشد رایشمند

سایر نوشته ها توسط مدیر ارشد رایشمند
تماس با نویسنده

9 نظر در مطلب "اصطلاحات و عبارت هاي مربوط به غذا خوردن در انگليسي" ثبت شده است

3
3
Avatar image

جبار

گرم غذا به انگلیسی چی میشه


1
1
Avatar image

Hossein

((at english ((hot food


2
1
Avatar image

Sepide

Warm food you mean? غذای گرم


8
3
Avatar image

محمد

با اشتها خوردن در انگلیسی چی میشه؟


3
0
Avatar image

Sepide

Eat with appetite i think


2
0
Avatar image

Fateme

Bon apetit is a french phrases


0
3
Avatar image

Mohsen

ترکیبات این غذا چیه ؟ چی میشه


2
0
Avatar image

مهراسا

What this food made from?...or what are the combination of this food?


2
0
Avatar image

saharnaz

Ingredients

نوشتن یک نظر

این فرم نام، ایمیل، آدرس IP و نظرات شما را جمع می کند تا بتوانیم نظرات شما را در وب سایت پیگیری کنیم. برای اطلاعات بیشتر، قوانین و مقررات و سوالات متداول ما را بررسی کنید، در آنجا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه و چگونگی ذخیره اطلاعات شما در اختیار شما قرار می دهیم.
افزودن نظر

انتخابگر پوسته

ارتباط با نویسنده

x